صفحات

۱۳۹۱/۱۲/۱۲

اندر حکایات بنی بشر!

یادم هست یک بازی بود به نام "تلفن" که چند نفر دور هم می‌نشستیم و نفر اول یک جمله رو به آهستگی در گوش نفر کناری زمزمه می‌کرد و به همین ترتیب دور می‌چرخید تا اینکه به گوش نفر آخر می‌رسید و او هم چیزی که شنیده بود رو بیان می‌کرد که معمولا از زمین تا آسمون با اصل قضیه متفاوت بود و باعث تفرح جسم و شادی روحمون می‌شد و تا جایی که می‌تونستیم می‌خندیدیم! مثلا یادم هست که من با این جمله شروع کردم که «من دارم شنا می‌کنم» و بعد از اینکه دوستان زحمت کشیدن و پیام رو گوش به گوش و دهن به دهن رسوندن به نفر آخر، جمله بی زبون من تبدیل شد به «شب‌ها تو رستوران می‌رقصم تا خرج دوا و درمونم کنم»! آخه چه ربطی داره؟ خوب، خیلی هم بی‌ربط نیست... چرا که اگر عمیق‌تر به این قضیه نگاه کنیم متوجه یک اصل بسیار بنیادین در بطن آفرینش نوع بشر می‌شویم که گویای طبیعت پر هرج و مرج اراده تجمعی انسان هاست. اگر کاملا متوجه منظورم نشدید، شاید تماشای این فیلم کوتاه به روشن‌تر شدن موضوع کمک کنه. این فیلم توالی ترسیم یک خط صاف را نشان می‌دهد که توسط ۵۰۰ نفر و بصورت پی در پی ترسیم شده‌اند. از نفر اول خواسته شده بود تا یک خط صاف را بر روی صفحه نمایشگر ترسیم کند و سپس از دیگر افراد شرکت کننده درخواست شد تا مشابه آنچه را که مشاهده می‌کنند ترسیم کنند. نکته جالب توجه اینجاست که هر نفر تنها قادر به مشاهده خط ترسیم شده توسط نفر قبل از خود می‌باشد و در واقع نسخه آنچه که مشاهده می‌کند را به همراه خطای شخصی خود در حین ترسیم ارائه می‌دهد. بعضی از شرکت کنندگان دقت بالایی را صرف ترسیم دقیق آنچه را که مشاهده کرده‌اند می‌کنند. با این وجود، خطای جمعی، یک خط صاف را گرفتار چنان آشفتگی بیش از پیش می‌کند که حاصل کار نفر آخر هیچگونه شباهتی با یک خط واحد صاف ندارد. شاید مشاهده این فیلم باعث بشه تا دید بازتری نه تنها نسبت به یک بازی ساده، بلکه به کل دیدگاه شخصی از خودمان و نوع بشر داشته باشیم.